Հինգշաբթի և Ուրբաթ մայիսի 18 եւ 19-ին տեղի ունեցաւ Հ.Մ.Ա.Կ.-ի Սկաուտական միութեան Արիների և Արենուշների հատւածի թիւ 2 խմբերի միասնական՝ գիշերային և ուրբաթօրեայ աշխատանքները:
Աշխատանքը նպատակ ունէր՝ անհատների միջեւ փոխ-յարաբերութիւնը զարգացնել եւ սկաուտական նոր գիտելիքներ փոխանցել:
Աշխատանքին սկաուտների հետ համագործակցեց միութեան նախքին սկաուտապետ Խմբ.Հարմիկ Նաւասարդեանը որը լայնածաւալ բացատրութիւններ տւեց՝ Սկաուտիզմի գաղափարախօութեան եւ նպատակների մասին:
Յատկանշական է որ վերոնշեալ աշխատանքները սկաուտների մօտ մեծ ոգեւորութիւն ստեղծեց:
Մայիսի 15-ին Հ.Մ.Ա.Կ.-ի Սկաուտական միութեան Արենուշների հատւածի թիւ 4 խմբի աստիճանաւորական կազմը օժանդակեց «Թեւանիկ» բարեսիրական խմբի աշխատանքներին:
«Թեւանիկ» բարեսիրական խմբի աշխատանքները կարճ ժամանակում լայն արձագանգ է գտել համայնքում: Տասնեակ կամաւորներ միացել են խմբին:
Խմբի անունը վերցւել է կինոբեմադրիչ՝ Ջիւան Աւետիսեանի համանուն ֆիլմից: Խումբը բարեսիրական նպատակով կապ է հաստատել Հայ օգնութեան միութեան (ՀՕՄ) հետ, որը 1910 թւականին հիմնադրւած Կանանց բարեգործական կազմակերպութիւն է: Խմբի բարեսիրական գործունէութիւնը շեշտակի ընդարձակւել է Արցախեան քառօրեայ պատերազմից յետոյ, երբ զոհւածների ընտանիքներին օժանդակելու խնդիրը օրակարգ դարձաւ:
Այս անգամ կամաւորների թւում էին Հ.Մ.Ա.Կ.-ի Սկաուտական միութեան Արենուշներ թիւ 4 խմբի աստիճանաւորները: Նրանք միանալով «Թեւանիկ»-ին օժանդակեցին որպէսզի Արցախից ստացւած մեղրը լցնել ամանների մէջ որից յետոյ օժանդակեցին մեղրի փաթեթաւորմանը ինչն էլ անդամնների մեծ ոգեւորութեան առիթ դարձաւ:
Սկաուտիզմի գաղափարախօսութեամբ օժտւած սկաուտները իբրեւ, նոր սերունդի ներկայացուցիչներ առաքելւած են օգնութեան ձեռք մեկնել հասարակութեան կարիքաւոր անդամներին:
Եւ այս անգամ արենուշները օժանդակելով «Թեւանիկ»-ին նպատակաուղղւած էին աջակցել Արցախում ապրող մեր հայրենակիցներին:
Ուրախութեամբ յայտնում ենք որ այս ամսւայ همشهری محله-ում, որը յատկացւել է վեցերորդ քաղաքամասին, թերթը լայնօրէն անդրադարձել է Հ.Մ.Ա.Կ.-ի Մարզական միութեան տարիների անդամ՝ Դրօ Զարգար Յարութիւնեանի մարզական կեանքին:
Յաջողութիւն մաղթելով Դրօին 2020-ի Ճապոնիայում տեղի ունենալիք Փարօլիմպիկ մրցումներում, գրւած նիւթը ամբողջութեամբ տրամադրում ենք ընթերցողին:
1396/02/25
میخواستم بسکتبالیست حرفهای شوم
درو زرگر هارطونیان مثل بسیاری از هموطنان ارمنی در دوره نوجوانی به رشته بسکتبال علاقهمند بود و چه بسا اگر آن حادثه تلخ در زندگیاش رخ نمیداد بسکتبالیستی حرفهای میشد، اما انگار دست سرنوشت او را از سالن بسکتبال باشگاه آرارات بلند کرد و بُرد در سالنهای سرپوشیده شنا. او درباره حادثهای که به معلولیت شدیدش منجر شد میگوید: «پاییز سال 86 بود که به اتفاق خانواده به زیبا کنار سفر کردیم. وقتی داشتم برای خرید از مغازه سوپرمارکت از عرض خیابان عبور میکردم با خودرویی که سرعت بالایی داشت برخورد کردم و زمانیکه به هوش آمدم پزشکان گفتند قطع نخاع شدهام.» روزهای ابتدایی معلولیت به ورزشکار هممحلهای خیلی سخت گذشته و او مدام با حسرت، خاطرات روزهای پرتب و تابش در سالن بسکتبال باشگاه آرارات را مرور کرده است: «وقتی 12 سالم بود عضو تیم بسکتبال باشگاه آرارات بودم و با این تیم به مقام قهرمانی استان تهران رسیدم. عضو تیم بسکتبال مدرسه هم بودم و با این تیم مقام اول آموزشگاههای تهران را کسب کردم. رؤیای آن روزهایم رسیدن به پیراهن تیمملی بود. البته در کنار بسکتبال نجات غریق هم بودم و به غواصی و شنا هم علاقه داشتم.»
بچهمحلها تنهایم نگذاشتند
ورزشکار هممحلهای بعد از معلولیت، هر روز باید مسیر نسبتاً طولانی را برای رسیدن به استخر و تمرین سپری میکرد اما اهالی محل حتی یک روز هم او را تنها نگذاشتند. درو میگوید: «در نخستین روزهای دوران معلولیتم روحیه خوبی نداشتم و در انظار ظاهر نمیشدم. از همان روزها پای اهالی محله به خانه ما باز شد و هر روز به بهانههای مختلف به من سر میزدند. بعد از اینکه شنا کردن را درخانه آقای یگانه از سر گرفتم بقیه بچهمحلها هم آمدند تا برای تمرین مرا به استخر شقایق ببرند. چند سال است که بچههای محل مرا با ویلچر از پلههای استخر بالا میبرند و حتی یکی از آنها منتظر میماند تا تمرین تمام شود و مرا به خانه برساند. قبل از معلولیت، دوستان مسلمان زیادی داشتم اما تصور نمیکردم در روزهای سخت زندگی کنارم بمانند و یک روز هم تنهایم نگذارند. خیلی از آنها یک روز در میان از راههای دور خودشان را به خانه ما در خیابان سنایی میرساندند تا مرا به استخر ببرند. درباره زندگی مسالمتآمیز مسلمانان و اقلیتها در ایران کتابهای زیادی خوانده بودم اما بعد از معلولیت این موضوع را با تمام وجودم لمس کردم.» درو که حالا دوستان صمیمی تازهای پیدا کرده ادامه میدهد: «بچهمحلها به بهانههای مختلف مرا به مهمانی میبرند تا در تنهایی خودم به گذشته و آن حادثه تلخ فکر نکنم. حتی حمید بهمنی، یکی از بچهمحلها، برای اینکه خوشحال شوم و روحیه بگیرم هادی ساعی، قهرمان سابق تکواندو المپیک، را به خانه ما آورد. آن روز حسابی با هادی ساعی گپ زدم و او به من گفت با کمک بچهمحلهای بامعرفت و تمرین و پشتکار میتوانم قهرمان پارالمپیک شوم.»
میخواهم قهرمان پارالمپیک شوم
شنا کردن در خانه یک دوست، ورزشکار هممحلهای را به دروازههای تیمملی شنای جانبازان و معلولان نزدیک کرد و او از سال 88 تاکنون پای ثابت حضور در مسابقات کشوری بوده که حاصل آن کسب 12 مقام کشوری است. درو از سال 2013 هم به عضویت تیمملی درآمده و در مسابقات پارالمپیک آسیایی 2014 دو مدال نقره و یک مدال برنز کسب کرده اما این پایان ماجراجوییهایش نیست. میگوید: «قبل از معلولیت آرزویم این بود که روزی پیراهن تیمملی بسکتبال را بپوشم و خوشحالم که معلولیت شدید هم نتوانست مانع رسیدن به هدفم شود. روزهای سختی را از سر گذراندهام و هنوز هم از کمبود امکانات برای معلولان در عذابم اما معتقدم معلولیت برایم تولدی دوباره بود. بعد از معلولیتم متوجه شدم که هنوز هم میتوانم پرچم کشورم را در میادین ورزشی به اهتزاز دربیاورم و در پارالمپیک آسیایی کرهجنوبی که روی سکو ایستادم و مدال گرفتم احساس خوشی داشتم.» درو به مدال طلای پارالمپیک 2020 ژاپن چشم دوخته و این روزها برای رقم زدن بهترین اتفاق زندگی ورزشیاش تلاش میکند: «با کمک بچهمحلها از خیابان لارستان به بزرگراه بعثت در جنوب تهران میروم و به سختی تمرین میکنم. تنها کسی هستم که در رشته شنا میتوانم روی سکوی مسابقات پارالمپیک 2020 بایستم و مطمئنم با کمک دوستانم به هدفم میرسم. تمام موفقیتهایم را مدیون پدرم و بچهمحلها هستم و همه مدالهایم را به آنها تقدیم میکنم.»
وظیفه انسانیمان را انجام دادیم
آلبرت هارطونیان یکی از اهالی محله است که از همان نخستین روزهای معلولیت درو در کنارش بوده و او را تا رسیدن به استخر بزرگراه بعثت و محل تمرین همراهی میکند. میگوید: «بچههای محل در این مدت کنار درو بودند و همه ما وظیفه انسانیمان را انجام دادیم اما اراده و پشتکار او عامل اصلی موفقیتش در ورزش معلولان است. اگر یک روز امکان رفتن به استخر برایش مهیا نشود مدام بیتابی میکند و آرام و قرار ندارد. من از هممحلهایهای مسلمان تشکر میکنم که در این مدت درو را تنها نگذاشتند و ثابت کردند که همه ما فارغ از هر دین و مذهبی انسان هستیم و باید به یکدیگر عشق بورزیم. کاری که اهالی محله چه مسلمان و چه ارمنی در حق درو کردند میتواند یک الگو برای سایر محلهها باشد. متأسفانه مناسبات اجتماعی نسبت به سالهای دور کمرنگ شده و همه ما باید به این باور برسیم که کمک به همسایه اول از همه حال خودمان را خوب میکند.»
مدالی که زندگی دوباره بود
«اهالی محل انسانیت را در حق درو تمام کردند.» پدر درو زرگر خودش از معلولیت رنج میبرد اما در همه این سالها کنار فرزندش بوده و میگوید حالا که او را در قامت قهرمان آسیا میبیند، جان تازهای گرفته است: «یک روز آقای مهرداد آگین، مدیر استخر شقایق، را دیدم و برایش تعریف کردم که پسرم بعد از تصادف و معلولیت دچار افسردگی شده است. او هم بلافاصله به ملاقات درو آمد و به او گفت از فردا به استخر شقایق برود. پسرم توصیه آقای آگین را خیلی جدی نگرفت اما بعد از چند روز که برای شنا کردن به خانهاش رفت از انزوا خارج شد. بعد از مدت کوتاهی درو که فقط دو دستش کار میکند شناگر ماهری شد و دوستانش او را به فدراسیون جانبازان و معلولان دعوت کردند تا تست بدهد. درو رکوردهای خوبی داشت و با اراده و پشتکار عضو تیمملی شنای جانبازان و معلولان شد. وقتی قهرمان آسیا شد فقط اشک میریختم و میدانستم این مدال برایش حکم زندگی دوباره را دارد.» ادیک زرگر هارطونیان ادامه میدهد: «بچههای محل، چه مسلمان و چه ارمنی، انسانیت را در حق پسرم تمام کردند و اگر آنها نبودند معلوم نیست درو دچار چه سرنوشتی میشد. خودم معلولم و توان کمک کردن به درو را ندارم اما بچهمحلها برای بردن او به استخر با هم رقابت میکنند. آنها هر روز پسرم را از 50 پله پایین میبرند و بعد از تمام شدن تمرینش به خانه برمیگردانند. دعای خیر من و درو پشت سر همه آنها خواهد بود.»
با پشتکار به موفقیت رسید
کاظم یگانه، مربی شنای باشگاه آرارات یکی دیگر از مشوقان اصلی ورزشکار هممحلهای برای حضورش در میادین ورزشی بوده و معتقد است تلاش و پشتکار درو باید به الگویی برای همه معلولان تبدیل شود. میگوید: «سالها قبل که مربی شنای باشگاه آرارات بودم با درو که جوان محجوبی بود آشنا شدم. وقتی آن حادثه تلخ برایش رخ داد خیلی متأثر شدم و این موضوع که چگونه میتوانم کمکش کنم حسابی فکرم را مشغول کرد. دست آخر به این نتیجه رسیدم که رابطهام را با او حفظ کنم و کمکش کنم تا به محیط ورزش برگردد. برای همین او را به استخر خانهام بردم و تمرین را شروع کردیم. اوایل شنا کردن برایش سخت بود اما به اتفاق فرشید بیات، یکی دیگر از اهالی محله، تنهایش نمیگذاشتم و مثل کودکی که باید دستش را بگیری تا راه برود مراقبش بودم تا اینکه راهش را پیدا کرد. او حالا با پشتکار عجیبی تمرین میکند و حتی در روزهای سرد زمستان هم یک جلسه در تمرینات غیبت نداشت. درو با تلاش و پشتکار به جایی رسیده که دیگر به مربی نیاز ندارد.» یگانه ادامه میدهد: «هر انسانی فارغ از اعتقادات مذهبی باید به همنوع خودش کمک کند. همانطور که مسلمانان و اقلیتها از قرنها پیش زندگی مسالمتآمیزی در کنار یکدیگر داشتهاند و حتی در مراسم مذهبی یکدیگر شرکت میکردند.کاری که ما برای درو انجام دادیم وظیفه انسانی و اسلامی بود.»
Ուրբաթ, Ապրիլի՝ 28-ին Հ.Մ.Ա.Կ.-ի Սկաուտական միւթեան Կրտսերների հատւածի թիւ 1 խումբը հիւրընկալեց Թունեան և Նայիրի դպրոցների երրորդ և չորրորդ դասարանցիներին։
Աշխատանքին օժանդակելու էին եկել փորձառու սկաուտներ որոնց աջակցութեամբ կրտսերները անցկացրեցին հաճոյական աշխատանքներ ինչպէս՝ խաղեր, ձեռքի աշխատանք և այլն։
Աշխատանքի բուն նպատակն էր՝ ծանօթեցնել աշակերտներին սկաուտական աշխատանքի հետ։
ՇՈՒՇԻԻ ԱԶԱՏԱԳՐՄԱՆ 25-ԱՄԵԱԿԸ
Երկուշաբթի, մայիսի 8-ին տեղի ունեցաւ Երէցների միութեան ամսական հանդիպումը՝ նւիրւած Շուշիի ազատագրման 25-ամեակին: Սկզբում միութեան նախագահ ընկեր Հարմիկ Զովէլեանը խօսելով մայիս ամսւայ տօների ու յաղթանակների մասին, յիշատակեց ու շնորհաւորեց Աշխատաւորութեան տօնը՝ մայիս 1-ին, Շուշիի ազատագրումը՝ Մայիսի 9-ին եւ տօների տօն Մայիս 28-ը, որով հիմնադրւեց Հայաստանի Հանրապետութիւնը:
Ուրբաթ մայիսի 5-ի 2017թ.ին տեղի ունեցաւ Հ.Մ.Ա.Կ.-ի Սկաուտական միութեան ծնողական խնջոյքը:
Միջոցառման նպատակն էր փառաբանելու սկաուտերի՝ ծնողներին, որոնք համարւում են միութեան հիմնասիւները:
Ծրագիրը մեկնարկեց բացման խօսքով այնուհետեւ սկաուտների միջոցով հնչեցին ասմունքներ, երգեր եւ նւագարանների կատարումներ , որոնք ստեղծեցին անմիջական եւ ջերմ մթնոլորտ ինչն էլ մեծ ոգևորութեան առիթ դարձաւ:
Ծրագիրն յագեցած էր ծնողների համար նախատեսւած խաղերով ,որոնց թւում էր՝հրացանաձգութիւնը եւ կապի մրցոյթը:
Խնջոյքը աւարտւեց ճաշկերոյթով, որի ժամանակ ներկաները վայելեցին ընտանեկան միջավայրի մտերմիկ եւ ջերմ մթնոլորտը: